معنی با پررویی

فرهنگ عمید

پررویی

بی‌شرمی، بی‌حیایی،


سخت رویی

پررویی، بی‌شرمی، گستاخی،
ترش‌رویی،


کنگر

گدای سمج که با پررویی و بی‌شرمی‌ گدایی می‌کند،


دریدگی

پارگی، پاره‌شدگی، چاک، شکاف،
[مجاز] پررویی، بی‌شرمی،

فارسی به انگلیسی

با پررویی‌

Cheekily, Familiarly, Saucily

مترادف و متضاد زبان فارسی

پررویی

بی‌حیایی، بی‌شرمی، دریدگی، گستاخی، وقاحت،
(متضاد) حجب، کمرویی


کمرویی

حجب، حیا، شرم،
(متضاد) پررویی، گستاخی


بی‌نزاکتی

بی‌ادبی، بی‌انضباطی، بی‌تربیتی، پررویی، گستاخی،
(متضاد) نزاکت، ادب


بی‌شرمی

بی‌آزرمی، بی‌حیایی، پررویی، دریدگی، گستاخی، وقاحت،
(متضاد) حجب، حیا

حل جدول

با پررویی

وقیحانه


وقاحت و بی‌حیایی

پررویی


بی شرمی و بی حیایی

پررویی


وقاحت

بی شرمی، پررویی، جسارت، بی ادبی

واژه پیشنهادی

فرهنگ فارسی هوشیار

سخت رویی

پررویی و سماجت، پایداری، مقاومت

لغت نامه دهخدا

خیره رویی

خیره رویی. [رَ / رِ] (حامص مرکب) پررویی. بی حیایی. بی شرمی. شوخ چشمی.
- خیره رویی کردن، پررویی کردن. بی حیائی کردن، بی شرمی کردن.

معادل ابجد

با پررویی

431

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری