معنی با پررویی
فرهنگ عمید
فارسی به انگلیسی
Cheekily, Familiarly, Saucily
مترادف و متضاد زبان فارسی
حل جدول
وقیحانه
وقاحت و بیحیایی
پررویی
بی شرمی و بی حیایی
پررویی
وقاحت
بی شرمی، پررویی، جسارت، بی ادبی
واژه پیشنهادی
بی رویی از حد بردن
فرهنگ فارسی هوشیار
پررویی و سماجت، پایداری، مقاومت
لغت نامه دهخدا
خیره رویی. [رَ / رِ] (حامص مرکب) پررویی. بی حیایی. بی شرمی. شوخ چشمی.
- خیره رویی کردن، پررویی کردن. بی حیائی کردن، بی شرمی کردن.
معادل ابجد
431